عشق مجنون |
|||||||||||||||||
سه شنبه 8 خرداد 1398برچسب: 9 مهر تولد توست//// تنظیم خرداد 93, :: 12:22 :: نويسنده : بهنام
روزی که برای اولین بار دیدمش هیچ وقت از یادم نمیره چشمام پر شده بود ولی نه مثل الان که پر از اشک شده اون موقع پر از عشق شده بود اره عشق اول عشقی که هیچ کس از اون خبر نداشت حتی خودم هم نمی دونستم که این چه حسیه که تو وجودم اومده تصمیم گرفتم چند روز نبینمش تا شاید از یادم بره ولی …. خلاصه چند روزی گذشت و من تو سینه این حس رو با خودم نگه داشتم ولی نه این حس (عشق) با من بود نه بی من با خودم میگفتم که اگه مال من باشه برای همیشه با اون میشم اگه مال من باشه اگه… کاش بودی تا دلم تنها نبود تا اسیر غصه فردا نبود
دلم گرفته خدای من! خدای مهربونم! حالا دیگه فقط خودت و خودم می دونیم که تو دل من چی می گذره!
دلم گرفته خدایا مگه من راحت بهش دل بسته بودم بهم گفتی به من نمیای عاشق شدمو عشق مرا بدنام کرد من از تمام خودم گذشتم برای تو وقتی دلی عاشقه/ غیر طلب معشوق چه نیت دیگه ای میتونه داشته باشه؟همین که خواستم تورو از خدا بخوام وبگم پیشم بمونی ترسیدم اون چیزی که تو دل منه تو نخوای و من ارزوهاتو رو خراب کنم واسه همین به نفع تو زدم به خاکی میتونی درک کنی از عشق گذشتن به خاطر کسی که دوسش داری یعنی چی؟؟؟؟؟؟من کنار کشیدم که جامو به تو داده باشم تا بتونی با خدای خودت خلوت کنی میدونم خدا واسه همه وقت داره اما خواستم خدا فقط حرفهای تورو بشنوه گاهی بی صدا نگاهت میکردم
عشق تو شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد! زیبا بود امّا شوخی بود! حالا...... تو بی تقصیری! خدای تو هم بی تقصیر است! من تاوان اشتباه خود را پس میدهم... !تمام این تنهایی تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » است............. عاطی جونم سالها از اون روز گذشته ؟
ولی من نتونستم تو رو فراموش کنم باورش سخته بعد از این مدت عاشق کسی باشی که تو رو نخواست کاش میدونستی ... عاشقت بودم و هستم
شاید تقاص گناهی رو پس میدم شاید ... یا باور غلطی ...
پنج شنبه 4 دی 1399برچسب:, :: 13:11 :: نويسنده : بهنام
شاید برای تو فراوان باشند …
کسانی که اندازه ی من دوستت دارند …
اما برای من …
کم که نه هیچ!
وجود ندارد کسی که اندازه ی (تو) …
دوستش داشته باشم
یک شنبه 16 آذر 1399برچسب:, :: 14:17 :: نويسنده : بهنام
بـــرای فـــرامـوش کــردنــَـت ، هـَــر شــَـب آرزوی آلـزایـمـــر مـی کنـــَـم … خــوش بــه حــالِ تـو … . . . امروز روز آخر است..
پنج شنبه 22 آبان 1399برچسب:, :: 10:54 :: نويسنده : بهنام
کسی را میخواستم که با من باشد و رویاهایم
یک شنبه 13 مهر 1399برچسب:, :: 13:20 :: نويسنده : بهنام
روزی که تو را دیدمعلاقه ام از همه چیز سلب شد و عشق تو
مانند ستاره ای درخشان محیط ظلمت زده ی دلم را روشن نمود وقتی عشق تو در دلم راه یافت صبر و قرار را از من ربود ای پــــــیـــــــام آور دوســـــتـــــِی و مـــــــهـــــربــــــانـــــی ام مــــــــــن تـــــــــو را بــــــــــیــــــــــشــــــــــتـــــــــــــــــــــــــــر از هـــــــــــمــــــــه چـــــــیـــــــــــز و هــــــمــــــــــــه کـــــــــــــس دوســـــــــــــــــــــــت دارم
یک شنبه 16 شهريور 1399برچسب:, :: 12:20 :: نويسنده : بهنام
انسان ها
پنج شنبه 16 مرداد 1399برچسب:, :: 12:21 :: نويسنده : بهنام
خــــدایـــا ! بـبـخــش اگــه دنـیـاتــو مـیـفــروشــم بـه یـه نــگاه عـشـقـم . . . بـبـخــش اگـه یـکی رو دارم بــرام خـــدایـی مـیـکـنـه . . . بـبـخــش اگـه عـشـقـمـو بـیـشـتـر از جـونی که تــو بـهـم دادی ، دوســـღــــش دارم ! بـبـخــش اگـه بـعـضی وقـتـا ســرت داد زدمــو عـشقـمـو ازت خــواسـتم . . . بـبـخــش اگـه یـه مـوقـعـهـایــی عــاشـقــانــه مـیــپـرستـمـش . . .بـبـخــش اگـه آرامــــــ♥ــــشم خــلاصــه مـیـشــه تــو صــداش . . . خــــدایـــا ! بـبـخــش اگـه مـیـخـوام دنــیـا نـباشـــه ، اگــه اونـیکـه دنــیـامــه نـبـاشــــه . . .
سوگند به زیبائی چشم هایت و به ریزش همیشگی اشکهایم
که من به خیال با تو بودن نیز قانعم ،
خیالت را از من نگیر که خیالت ، مهربان ترین تصویر جهان است . . .
چقــدر باید بگذرد؟؟
تا مـن
در مـرورخـاطراتم
وقتی از کنار تــو رد می شوم.
تنـــم
بغضــم
بــــه چـــهمینگری تــو ؟
بــــه نـگـاهــم کــــه مـسـتـانـه تـــو را بــاور کــــرد
یــا بـــه افـســونـگــری چـشمانت
کــه مـــرا ســوخت و خــاکـسـتـر کــــرد ؟
خـنــده دار است ، بـخـنــد !
چهار شنبه 17 ارديبهشت 1399برچسب:, :: 13:4 :: نويسنده : بهنام
تصویر تو تنها چیزیست که چشمهایم باور میکند
دستان لرزانم را دراز میکنم تا صورت مهربانت را لمس کنم
اما
تصویرت به یکباره محو میشود
و من به یاد میاورم که تو در کنار من نیستی
چشمانم را ارام میبندم
صدایت در گوشم میپیچد
طنین خنده هایت همه جا را پرمیکند
بی اختیار لبخند میزنم
ولی
صدایت دور و دورتر میشود
ومن به یاد میاورم که باز هم تو نیستی
و این فقط خیال توست که مرا دنبال میکند
![]() انگار در دلم حرفی دیگر باقی نمانده تا برایت بگویم
تنها یک جمله!
هنوزم دوستت دارم
![]() خسته ام
از تـــــو نوشتن
کمی از خود می نویسم
این منم که دوستت دارم
یک شنبه 11 اسفند 1398برچسب:, :: 12:35 :: نويسنده : بهنام
همه جاهستی ...
در خیالم
درنوشته هایم
در دنیایم
تنها جایی باید باشی وندارمت کنارم است
حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!
چهار شنبه 4 دی 1398برچسب:, :: 9:4 :: نويسنده : بهنام
درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت
شنبه 23 آذر 1398برچسب:, :: 12:44 :: نويسنده : بهنام
توراحس میکنم هردم...
درباره وبلاگ ![]() تولد 59/07/09 *************************** به تو که میرسم مکث میکنم … انگار در زیباییت چیزی را جا گذاشته ام مثلا در صدایت آرامش ، در چشمهایت زندگی ! نمی دانم چشمانت با من چه کرد ؟ فقط وقتی که نگاهم کردی چنان دلم از شیطنت نگاهت لرزید که حس میکنم چقدر زیباست فدا شدن برای چشمهایی که تمام دنیاست … *********************** از زندگـــــی کسی حذف شدم ؛ کــــه برای داشتنش خیلی ها را از زندگــــــی ام حذف کرده بودمــــــــ . . . . . . . -------------------------------------------------- چقدسخته همه روخط بزنی تا به یه نفربرسی غافل ازاینک تولیست اون اولین کسی باشی ک خط خوردی! ------------------- به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت را باور کنم. یا پاشیدن زهر نا مرديت را خنجری از پشت در قلبم فرو رفت پشت سرم را نگاه کردم .. کسی جز تو نبود .,...,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,. خــבایا...رۅزگــــارت با من ۅ احســــاسم بــב تا ڪــرב٬ بــב...!!! <<<<<<<<<<<<<<<<< می ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﺩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺍ میﮐﻨﺪ، ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ .. ﭘﯿﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺒﺘﻼ ﻧﺸﺪﻩ بودند ... ************** دلی که شکستی را گچ چاره نکرد، گل گرفتمش . . . ********* ساده بودم که تو را ساده تجسم کردم درد لبخـند تـو را بـا گریـه تبـسم کـردم آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها ![]() نويسندگان
|
|||||||||||||||||
![]() |